۳۸. بعد از سن تکلیف بعضى از واجبات را درست انجام ندادهام، الآن چگونه باید آنها را قضا نمایم؟
ج. هر مقدارى که باطل بوده را باید قضا کنید.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۷ | پیوند ثابت
۳۷. اگر قبل از سن تکلیف گناهانى داشته باشیم که گفتن آنها موجب رسوایى است، حکم آن چیست؟
ج. لازم نیست آنها را بگویید.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۶ | پیوند ثابت
۳۶. فردى فقط بخشى از حمد را پس از بلوغ یاد گرفته است و نسبت به یادگیرى بقیه آن مشکل دارد، تکلیف او نسبت به نمازهایى که تا وقت یادگیرى کامل مىخواند چیست؟
ج. در این رابطه به مسألهى ۸۲۱ و ۸۲۲ رساله رجوع شود.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۵ | پیوند ثابت
۳۵. اگر کسى در اوایل بلوغ نتواند نماز را به درستى یاد بگیرد و بخواند، آیا مىتواند مثلاً عوض گفتن تکبیره الاحرام ترجمه آن به فارسى یعنى «خدا بزرگتر است» را بگوید؟ عوض از حمد که از یادگیرى آن عاجز است چه باید بکند؟
ج. گفتن تکبیر که سهل و آسان است و در غیر آن به مسألهى ۸۲۱ و ۸۲۲ رساله رجوع شود.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۴ | پیوند ثابت
۳۴. آیا استخفاف و سبک شمردن مستحبات ـ مثل این که انسان بگوید، نماز شب چیست؟! ـ یا التزام به عدم انجام یک عمل مستحبى، حرام است؟ و آیا چنین عملى موجب ارتداد مىگردد؟
ج. این اعمال، مذموم؛ بلکه در بعضى موارد حرام است، ولى تا وقتى که به انکار رسالت برنگردد، سبب ارتداد نمىشود.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۳ | پیوند ثابت
۳۳. سبّ و دشنام به خداوند و پیامبر و اولیاى الهى در چه صورتى باعث ارتداد مىشود؟
ج. در صورتى که شرایط زیر در فرد موجود باشد: ۱) بلوغ؛ ۲) عقل؛ ۳) اختیار؛ ۴) گفتن بدون سهو و غفلت، بلکه با قصد و آگاهى؛ ۵) دانستن معنى لفظ سبّ و آن چه مىگوید و قصد آن.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۲ | پیوند ثابت
۳۲. اگر کسى در گفتار و یا عمل منکر خدا و پیامبر و یا یکى از ضروریات دین شود؛ امّا قلبا به آن معتقد باشد، چه حکمى دارد؟
ج. اعتقاد قلبى فقط کافى نیست؛ مگر در موارد اکراه با عدم تمکن از توریه با التفات و توجه و بدون عسر و فشار، جهت اطلاع بیشتر به مسألهى ۱۱۰ رساله رجوع شود.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۱ | پیوند ثابت
۳۱. اگر کسى سالها بر اساس اعتقاداتى که از طریق تقلید به دست آورده بود زندگى کرده و در آنها راسخ نبوده و سپس به شک و تردید افتاده است و درصدد تحقیق برآمده و پس از یک یا دو سال به عقاید صحیح یقینى دست یافته است، آیا در ایام تردید حکم به ارتداد او مىشود؟
ج. خیر.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۰ | پیوند ثابت
۳۰. فردى نسبت به انگیزه امام حسین ـ علیهالسّلام ـ در جنگ با یزید تردید کرده و مىگوید: حضرت ـ نعوذ باللّه ـ براى کسب قدرت و مقام جنگیدند، چنین شخصى چه حکمى دارد؟
ج. عقاید او ناقص است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۹ | پیوند ثابت
۲۹. کسى که به غیبت و حیات حضرت ولى عصر ـ عجّلاللّهتعالىفرجهالشّریف ـ اعتقاد نداشته باشد، آیا احکام مؤمن بر او جارى مىشود؟
ج. خیر، مؤمن نیست.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۸ | پیوند ثابت
۲۸. مستضعفین از شیعه که اعتقاد به خدا و پیامبر داشته و وصایت حضرت على ـ علیهالسّلام ـ را نیز قبول دارند، لکن ائمه ـ علیهمالسّلام ـ را به ترتیب نمىشناسد یا معنى امام را نمىفهمند، آیا احکام ایمان بر آنان جارى مىشود؟ و دادن زکات و فطره و ردّ مظالم به ایشان صحیح است؟
ج. در مسألهى ۱۵۸۳ رساله حکم مصارف نسبت به مطلق استضعاف بیان شده است، امّا نسبت به شیعه میزان، معرفت به رکن اخیر ایمان ـ که حضرت حجّت ـ عجّلاللّهتعالىفرجهالشّریف ـ هستند ـ مىباشد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۷ | پیوند ثابت
۲۷. در این عصر مستضعف اعتقادى (در اصول اسلام و در اصول ایمان) به چه کسى اطلاق مىشود؟
ج. کسى که زمینهى فهم و یا زمینهى دستیابى به اصول اسلام برایش فراهم نباشد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۶ | پیوند ثابت
۲۶. اگر کسى پس از بلوغ درصدد تحصیل یقین نسبت به اعتقادات صحیح برنیاید و پس از آن دیوانه شود، آیا حکم به مسلمان بودن او مىتوان کرد؟
ج. اگر اقرار به شهادتین مىکرده است مسلمان است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۵ | پیوند ثابت
۲۵. اگر کسى به عقاید صحیح معتقد باشد، ولى برخى خیالات و وسوسهها در قلب او رسوخ کرده است و یا بعضى کلمات کفرآمیز در ذهن او مىآید ـ که از وجود آنها کراهت دارد و از آنها اذیت مىشود ـ ، راه خلاصى از چنین وسوسههایى چه مىباشد؟
ج. ذکر تهلیل (لا اله الا اللّه) و معوذتین (سورههاى قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس) را زیاد بخواند و اختیارا آن فکرها را نکند.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۴ | پیوند ثابت
۲۴. اگر کسى به مضمون شهادتین ظن داشته باشد، ولى در عین تمکن از تحصیل یقین، به دنبال به دست آوردن یقین نباشد، آیا حکم شاک و مردد را دارد؟ و آیا در قیامت نجاتى براى او متصور است و در دنیا آیا حکم مسلمین بر او جارى مىگردد؟
ج. اگر اقرار زبانى و عقد قلبى دارد، مسلمان است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۳ | پیوند ثابت
۲۳. در میان مردم عبارتهایى رایج است که بوى کفر مىدهد، مثل این که فرد مىگوید: اگر قیامتى باشد، به هم مىرسیم، اگر خدایى بود، نمىگذاشت او این عمل را انجام دهد، کى از آن دنیا برگشته که بگوید خبرى هست؟! چه خدایى، چه پیغمبرى؟! و… آیا با به زبان آوردن چنین کلماتى حکم بر کفر این شخص مىشود؟
ج. موارد آن مختلف است و بعضى از این عبارتها با مسلمان بودن سازش ندارد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۲ | پیوند ثابت
۲۲. اگر کسى به شهادتین اقرار زبانى نماید؛ امّا در دل خود نسبت به یک یا چند رکن از اصول دین مثل توحید، تردید و شک داشته باشد، عقد نمودن زن مسلمان براى او چه حکمى خواهد داشت، حکم طهارت بدن و ذبیحه او چه مىباشد؟
ج. محکوم به اسلام است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۱ | پیوند ثابت
۲۱. اگر همهى عقاید حقّه در ذهن فردى ثابت باشند و آنها را بداند؛ اما اگر از او بپرسند نتواند تقریر کند، آیا همین مقدار دانستن کفایت مىکند؟
ج. بله کفایت مىکند.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۲۰ | پیوند ثابت
۲۰. کسى که در پى تحقیق از اصول دین است و هنوز اعتقادى به دین اسلام پیدا نکرده است، آیا نماز بر او واجب است؟
ج. نماز بر همگان واجب است و تحقیق در اصول پنجگانه دین سهل الوصول و هم چون امور ضرورى و بدیهى است و نیاز به زمان طولانى ندارد، به خلاف جزییات و فروعات اعتقادى که زمان زیادى نیاز دارد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۹ | پیوند ثابت
۱۹. حکم کسى که مدتى در صدد تحقیق و بررسى از اصول دین بوده است، به لحاظ نجاست و طهارت و… چیست؟ و اگر در چنین ایامى بمیرد، آیا در پیشگاه خداوند مؤاخذه مىشود؟
ج. اگر تقصیر و کوتاهى در تحقیق نکرده، مؤاخذه ندارد؛ ولى اگر عقد قلبى نداشته و به شهادتین اقرار نکند، حکم کافر را دارد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۸ | پیوند ثابت
۱۸. اگر کسى اصول دین خود را بنابر اعتقادات پدرى و مادرى خود فراگرفته و به آن یقین دارد، آیا همین مقدار کافى است یا لازم است آنها را با دلیلهاى برهانى و طرق یقینى فراگیرد؟
ج. همان یقین که سبب عقد و پیوند قلبى شود کافى است؛ ولى به دست آوردن دلیل و برهان تفصیلى براى عدم انحراف و گمراهى انسان با شبهات گمراه کنندگان، مطلوب است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۷ | پیوند ثابت
۱۷. یقین در اصول دین به چه معنا است؟ و آیا این یقین هر چند از گفتهى علما و مبلّغین و پدر و مادر به دست آمده باشد، کفایت مىکند یا باید به پشتوانه دلیلهاى کلامى به دست آمده باشد؟
ج. مقصود از یقین، در اینجا، یقین به معناى عرفى است که از هر طریق حاصل شود کفایت مىنماید.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۶ | پیوند ثابت
۱۶. مراد از تحقیقى بودن اصول دین چیست؟
ج. مراد این است که هر کسى باید با دلیل و برهان آنها را تحصیل کند و مجرّد تقلید از دیگران نباشد، البته دلیل اجمالى و ارتکازى هم کافى است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۵ | پیوند ثابت
۱۵. آثار بىاعتقادى به اصول ایمان چیست؟
ج. ۱) عدم صحت عبادات؛ ۲) جایز نبودن دادن زکات و خمس و فطریّه به او.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۴ | پیوند ثابت
۱۴. انکار اصول اسلام چه آثار شرعى به دنبال دارد؟
ج. اگر انکارکننده محکوم به اسلام و پس از بلوغ اِبایى از وصف اسلام داشته باشد، اجراى احکام مرتدّ بنابر احتیاط واجب باید پس از اقامهى براهین محکم و ادلّهى روشنگر باشد به گونهاى که معلوم شود اباى او بعد از آنها، از روى عناد و لجاج دشمنى و براى اغراض فاسد دنیوى بوده است. تفصیل احکام راجع به کافر و مرتد در رسالهى توضیحالمسایل [fn value=”۱”]به مسایل ۹۹، ۱۱۰، ۱۴۰، ۴۶۰، ۷۴۳، ۱۶۱۸، ۱۶۱۹، ۱۹۱۶، ۱۹۴۶، ۱۹۴۹، ۲۰۸۳، ۲۰۸۸، ۲۰۹۶و ۲۲۵۹رجوع شود.[/fn]آمده است که اجمال آن عبارت است از: ۱) نجاست؛ ۲) صحیح نبودن عقد او براى مسلمان؛ ۳) ارث نبردن او از مسلمان، اگرچه پدر او باشد؛ ۴) مالک نشدن کنیز و غلامى که مسلمان باشند؛ ۵) حلال نبودن حیواناتى که ذبح مىکند؛ ۶) واجب نبودن غسل، کفن و نماز بر جسد او؛ ۷) میته بودن پوست، کفش، دنبه و هر چیزى از اجزاى حیوانات که در دست او است؛ ۸) عدم جواز دادن قرآن به دست او؛ ۹) عدم جواز دخول در مسجد و مشاهد مشرفه.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۳ | پیوند ثابت
۱۳. آیا اصول اسلام و اصول ایمان با هم فرق مىکند؟
ج. اصول اسلام سه امر: توحید، نبوت و معاد است و اصول ایمان عدل و امامت مىباشد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۲ | پیوند ثابت
۱۲. معناى قدرت در انجام تکالیف چیست؟
ج. قدرت عادى و عرفى ملاک است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۱ | پیوند ثابت
۱۱. وجوب یادگیرى اصول عقاید، وجوب شرعى است یا وجوب عقلى؟ و ترک این واجب چه عواقب و پىآمدهایى به دنبال خواهد داشت؟
ج. وجوب عقلى و شرعى است؛ البته یادگیرى اجمالى هم کافى است، ولى اگر آموزش، تفصیلى و برهانى باشد؛ انسان از اضلالات و گمراهىها مصون است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۱۰ | پیوند ثابت
۱۰. آیا اطفال پیش از بلوغ، متصف به صفت اسلام و کفر مىشوند؟
ج. متصف نمىشوند، لکن بر اطفال کفار احکام کفار و بر اطفال مسلمین احکام مسلمین به تبعیت جارى مىباشد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۰۶ | پیوند ثابت
۹. اگر یکى از اسباب وجوب غسل براى انسان نابالغ رخ داده و او در همان زمان غسل کرده باشد، آیا همان غسل کفایت مىکند یا پس از بلوغ باید مجددا غسل نماید؟
ج. اگر غسل صحیح انجام داده کافى است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۰۵ | پیوند ثابت
۸. چه غسلهایى ممکن است قبل از بلوغ بر انسان واجب شده باشد؟
ج. غسل مسّ میّت، در صورتى که به بدن سرد شده میتى قبل از تمام شدن سه غسل دست زده باشد و نیز غسل جنابت، در صورتى که پیش از بلوغ، تجاوز جنسى به او شده و یا تجاوز جنسى نموده باشد و همچنین غسل استحاضهى متوسطه و کثیره، اگر قبل از بلوغ دیده است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۰۴ | پیوند ثابت
۷. آیا تغییر جنسیّت، که موجب تغییر در تکالیف شرعى مىشود جایز است؟
ج. خیر، حرام است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۰۳ | پیوند ثابت
۶. آیا دیدن خونى که داراى صفات حیض است، قبل از نه سالگى علامت بلوغ دختر است؟
ج. اگر علم به تاریخ تولّد خود دارد، خیر علامت بلوغ او نیست و اگر علم ندارد، پس اماره بودن صفات حیض بر حیضیّت و بلوغ محلّ تأمّل است، بلى اگر علم به حیض بودن پیدا کرد، این اماره است بر بلوغ مجهول که محتمل است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۰۲ | پیوند ثابت
۵. آیا براى دختر از حیث بلوغ مىتوان بین عبادات و عقود و ایقاعات تفاوتى قایل شد؟ براى اجراى حدود و قصاص چه طور؟
ج. خیر، تفاوتى نیست؛ مگر در موردى خاص که بنابر یک جهتى تفاوت وجود داشته باشد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۰۱ | پیوند ثابت
۴. آیا به نظر حضرتعالى زمان مکلف شدن به اصول دین همان زمان مکلف شدن به احکام شرعى است؟ یا تفاوتى بین این دو وجود دارد؟
ج. تفاوتى وجود ندارد.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۰۰ | پیوند ثابت
۳. برخى از افراد به علت آن که تاریخ موجود در شناسنامه، تاریخ واقعى تولد آنها نیست؛ تاریخ تولد و در نتیجه تاریخ بلوغ خود را نمىدانند، وظیفه چنین کسانى در محاسبهى سن بلوغ چیست؟
ج. تا یقین ندارند، تکلیف ندارند؛ اگرچه احتیاط خوب است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۱۹۹ | پیوند ثابت
۲. آیا کسى که بالغ شد، رشید هم هست؟
ج. غالبا بلوغ و رشد با هم ملازمت دارند، مگر در بچّههایى که به نوعى عقب افتادگى داشته باشند.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۱۹۸ | پیوند ثابت
۱. به نظر حضرتعالى سن بلوغ پسران و دختران داخل شدن در پانزده سال و نه سال قمرى است یا تمام کردن پانزده سال و نه سال قمرى؟
ج. تمام کردن آن سالها، میزان بلوغ دختر و پسر است.
کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۱۹۷ | پیوند ثابت
منبع:
bahjat.ir
۳۸. بعد از سن تکلیف بعضى از واجبات را درست انجام ندادهام، الآن چگونه باید آنها را قضا نمایم؟ ج. هر مقدارى که باطل بوده را باید قضا کنید. کتاب: استفتائات | شناسه: ۲۲۳۷ | پیوند ثابت ۳۷. اگر قبل از سن تکلیف گناهانى داشته باشیم که گفتن آنها موجب رسوایى است، حکم آن چیست؟ […]
ارسال توسط : الفانی کمیجانی
ثبت دیدگاه